جدول جو
جدول جو

معنی روغن فروش - جستجوی لغت در جدول جو

روغن فروش
(مِ پَرْ وَ دَ / دِ)
کسی که هر مادۀ دسم و چربی خواه نباتی یا حیوانی بفروشد. (ناظم الاطباء). سمان. دهان. (یادداشت مؤلف). فروشندۀ روغن است اما برای خواربارفروش علم شده است. (از شعوری ج 2 ورق 24)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ نَ / نِ کَ دَ / دِ)
فروشندۀ خون. آنکه خون مقتول را بچیزی سهل معاوضه کند. (آنندراج) ، آنکه خون خود را در مقابل وجهی می فروشد تا از بدن او خون بگیرند و در شیشه ها کنند و بهنگام احتیاج مریضی بخون آن را بدو تزریق نمایند
لغت نامه دهخدا
خائن، میهن فروش
متضاد: میهن پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد